26/11/2025
از نگاه مارکوس اورلیوس، جریان زندگی هرگز مطابق خواستههای فردی ما پیش نمیرود؛ زیرا جهان بر پایهی زنجیرهای از علل و رویدادهای درهمتنیده عمل میکند که بسیار فراتر از ارادهی شخصی است.
او در تأملات توضیح میدهد که انسان با دو حوزه روبهروست:
- آنچه در اختیار ماست: قضاوتها، انتخابها و واکنشها
- آنچه در اختیار ما نیست: رخدادها، رفتار دیگران و شرایط بیرونی
به باور او، سرچشمهی اضطراب و نارضایتی در این است که انسان میکوشد امور بیرونی را کنترل کند و جهان را مطابق انتظارات خود تغییر دهد. در حالی که آرامش و رشد واقعی زمانی پدید میآید که بپذیریم جهان مسیر مستقل خود را دارد و نقش ما تنها واکنش خردمندانه به آن است.
مارکوس یادآور میشود: اگر از حادثهای رنج میبریم، این رنج از خود حادثه نیست، بلکه از قضاوتی است که دربارهی آن میکنیم. پس با اصلاح قضاوت، میتوان رنج را کاهش داد و در عوض شکیبایی و قدرت را افزایش بخشید.
او تأکید میکند که هماهنگ شدن با «آنچه هست» ـ نه «آنچه باید باشد» ـ نشانهی بالندگی روان است. نتیجهی این رویکرد آن است که انسان با پذیرش واقعیت و تمرکز بر تواناییهای درونی، به جای مقاومت کور، به آرامشی عمیق، خودشناسی روشن و قدرتی پایدار دست مییابد.
در نهایت، زندگی همان چیزی است که رخ میدهد؛ اما رشد انسان زمانی آغاز میشود که پاسخ او به این رخدادها از خرد، آرامش و پذیرش آگاهانه سرچشمه بگیرد.
📖 منبع: تأملات مارکوس اورلیوس، کتابهای ۲، ۴، ۸ و ۱۰
#روانشناسی #رواندرمانی #روانشناس #خودآگاهی